مقصد نامه ادعایی ترامپ کجاست؟

گروه سیاسی خبرگزاری صابرین نیوز– روز جمعه دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، گفت که نامه‌ای به رهبر جمهوری اسلامی ایران  ارسال کرده و خواستار مذاکره درباره برنامه هسته‌ای ایران شده است. با این حال، نماینده ایران در سازمان ملل اعلام کرد که چنین نامه‌ای دریافت نشده و یک مقام آمریکایی نیز توضیح داد که این نامه نوشته شده اما هنوز ارسال نشده است.

 

این تناقض‌ها و اظهارات ضد و نقیض، سؤالاتی را درباره نیت واقعی ترامپ و مقصد این نامه فانتزی ایجاد کرده است. آیا هدف او واقعاً مذاکره است؟ آیا تهدید به جنگ در کار است؟ یا این بخشی از یک عملیات روانی برای ایجاد فشار داخلی و خارجی بر ایران است؟

ترامپ در مصاحبه خود اعلام کرد: «گفتم که امیدوارم شما وارد مذاکره شوید، چون این برای ایران خیلی بهتر خواهد بود.» او همچنین افزود: «فکر می‌کنم آن‌ها می‌خواهند این نامه را دریافت کنند. گزینه دیگر این است که ما باید اقدامی انجام دهیم، چون نمی‌توان اجازه داد سلاح هسته‌ای دیگری وجود داشته باشد.»

این سخنان، یادآور رویکرد ترامپ در دوره اول ریاست‌جمهوری‌اش است که با خروج یک‌جانبه از برجام در سال 2018 و اعمال سیاست «فشار حداکثری» همراه بود. در آن زمان نیز، او مدعی بود که هدفش دستیابی به توافقی بهتر است، اما نتیجه، افزایش تنش‌ها و پیشرفت برنامه هسته‌ای ایران بود.

مقصد نامه فیزیکی نیست

پرسش اصلی این است که مقصد این نامه کجاست؟ آیا واقعاً قرار است به دست رهبر ایران برسد یا صرفاً ابزاری برای ایجاد جنجال رسانه‌ای و فشار روانی است؟

اظهارات مقام آمریکایی که می‌گوید نامه نوشته شده اما ارسال نشده، نشان می‌دهد که احتمالاً هدف اصلی، نه ارسال فیزیکی نامه، بلکه بهره‌برداری سیاسی از آن است. این رویکرد با استراتژی همیشگی ترامپ که ترکیبی از تهدید، تطمیع و عملیات روانی است، همخوانی دارد. البته نامه اصلی را باید همان یادداشت اجرایی ضد ایرانی دانست که ترامپ با جزئیات کامل امضا کرد.

در این میان، دو گزینه اصلی در محتوای احتمالی نامه مطرح می‌شود: «یا توافق کنیم، یا جنگ می‌شود.» این دوگانه، از زمان جرج بوش در سال 2001 و در تمام دولت‌های بعدی آمریکا، از جمله اوباما، بایدن و دور اول ترامپ، تکرار شده اما تاریخ نشان می‌دهد که گزینه نظامی، بیشتر یک بلوف بوده تا یک تهدید واقعی.

باراک اوباما در مصاحبه‌ای پس از امضای برجام، صراحتاً اعتراف کرد که هیچ گزینه نظامی واقعی برای متوقف کردن برنامه هسته‌ای ایران وجود ندارد، زیرا زیرساخت‌های ایران پراکنده و مقاوم در برابر حملات هستند.

خلا گزینه نظامی در دوره کنونی که آمریکا درگیر پایان دادن به جنگ‌هایی در غزه، لبنان و اوکراین است، تقویت می‌شود. خود ترامپ نیز بارها از بایدن به دلیل جنگ‌افروزی انتقاد کرده و بعید به نظر می‌رسد که بخواهد خودش وارد یک مناقشه جدید شود.

توافق موجود است

نکته‌ای که در این میان برجسته می‌شود، وجود توافق هسته‌ای فعلی، یعنی برجام است. ایران در چارچوب این توافق، محدودیت‌های گسترده‌ای را پذیرفت و حتی پس از خروج آمریکا، تا مدتی به تعهدات خود پایبند ماند اما آمریکا، به‌جای بازگشت به این توافق، بار دیگر به دنبال توافقی جدید است.

این تناقض، این سوال را پیش می‌آورد که اگر هدف واقعاً توافق است، چرا به توافقی که موجود است و ایران بخش زیادی از آن را اجرا کرده، بازنمی‌گردند؟ پاسخ این است که هدف آمریکا، نه صرفاً یک توافق هسته‌ای، بلکه تحمیل شرایطی فراتر از مسائل هسته‌ای، مانند محدود کردن نفوذ منطقه‌ای ایران و برنامه موشکی آن است موضوعاتی که در برجام به آن‌ها پرداخته نشده بود.

بلوف همیشگی

گزینه نظامی علیه ایران، بیش از دو دهه است که مطرح می‌شود، اما هیچ‌گاه عملی نشده است. دلایل متعددی برای این موضوع وجود دارد: نخست، پیچیدگی جغرافیایی و نظامی ایران که حمله به آن را پرهزینه و غیرقابل پیش‌بینی می‌کند.

دوم، عدم تمایل متحدان آمریکا، به‌ویژه اروپا، به درگیری نظامی و سوم، اولویت‌های کنونی آمریکا که بر پایان دادن به جنگ‌های موجود متمرکز است، نه آغاز جنگی جدید. در این راستا، اظهارات تهدیدآمیز ترامپ، بیشتر یک ابزار فشار روانی است تا یک برنامه عملی.

اهداف پشت پرده: عملیات روانی و شکاف داخلی

اگر هدف نه توافق واقعی باشد و نه جنگ، پس نیت اصلی چیست؟

به نظر می رسد این اقدام، بخشی از یک عملیات روانی با هدف ایجاد فشار از داخل ایران است. یکی از ابزارهای کلیدی در این استراتژی، بهره‌برداری از شکاف‌های سیاسی درون حاکمیت ایران و استفاده از جریان‌های اصلاح‌طلب است که در گذشته نشان داده‌اند می‌توانند به‌عنوان اهرم فشار داخلی عمل کنند.

اصلاح‌طلبان، به‌ویژه در دوره‌هایی مانند مذاکرات برجام، با تأکید بر لزوم تعامل با غرب، به دولت ایران فشار آورده‌اند تا در برابر خواسته‌های خارجی انعطاف نشان دهد. اکنون نیز، این جریان می‌تواند به‌عنوان یک همکار غیرمستقیم برای کمپین فشار عمل کند.

هدف این عملیات روانی، تضعیف انسجام داخلی ایران و وادار کردن آن به پذیرش مذاکره تحت فشار است. نامه فانتزی ترامپ، نه به دنبال توافق واقعی است و نه مقدمه‌ای برای جنگ. هدف اصلی، ایجاد یک کمپین فشار چندجانبه است که از طریق عملیات روانی، شکاف داخلی در ایران را تشدید کند و با کمک همکاران داخلی، مانند جریان اصلاح‌طلب، حاکمیت را به سمت مذاکره تحت فشار سوق دهد.

این استراتژی، در عین حال که به ظاهر دیپلماتیک است، در باطن به دنبال تضعیف ایران از درون است. با این حال، موفقیت این رویکرد به عوامل متعددی بستگی دارد، از جمله انسجام داخلی ایران و توانایی آن در مدیریت فشارهای خارجی و داخلی.

تاریخ نشان داده که ایران در برابر چنین فشارهایی انعطاف‌پذیری قابل توجهی از خود نشان داده و این بار نیز تسلیم نخواهد شد. این نامه، بیش از آنکه یک پیشنهاد جدی باشد، یک نمایش سیاسی است که مقصد واقعی آن، نه تهران، بلکه افکار عمومی جهانی و فضای سیاسی داخلی ایران است.

انتهای پیام/

ممکن است شما دوست داشته باشید
پیام بگذارید