دام خطرناک آمریکا برای بیروت/ چند حقیقت فراموش شده در لبنان!

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری صابرین نیوز، آمریکا که با سوء استفاده از تحولات سیاسی لبنان بعد از جنگ اخیر این کشور با رژیم صهیونیستی، از ماه‌های طولانی همه تلاش خود را برای اجرای پروژه قدیمی در لبنان یعنی تضعیف و حذف مقاومت و تبدیل کردن این کشور به عرصه واشنگتن و تل‌آویو به کار بسته است، دیروز بعد از آزادی پنج اسیر لبنانی که در بند رژیم صهیونیستی بودند، تحرکات مشکوک جدیدی را آغاز کرده است.

خیز آمریکا برای احیای پروژه خطرناک قدیمی علیه لبنان

در این زمینه ابراهیم امین، تحلیلگر معروف لبنانی و سردبیر روزنامه الاخبار در مقاله‌ای درباره تلاش واشنگتن برای احیای توطئه‌های قدیمی خود در لبنان هشدار داد که خلاصه این مقاله به شکل زیر است:

به نظر می‌رسد که درس دیپلماتیک آمریکا به «مورگان اورتگاس» فرستاده این کشور بعد از اظهارات معروف او در کاخ بعبدا (کاخ ریاست جمهوری لبنان) مبنی بر ضرورت برکناری حزب الله از دولت، به لزوم تزیین عباراتی که قرار بود بعدا برای مردم لبنان منتشر شود، منحصر شده است. ایالات متحده هر از گاهی زنانی را به لبنان می‌فرستد تا نیت واقعی خود را پشت آرایش‌هایشان پنهان کنند.

مورگان اورتگاس دیروز در مصاحبه با شبکه الجدید لبنان تلاش کرد علنا دست خود را رو نکند، اما کاملاً اشاره می‌کرد آنچه که در حال رخ دادن است، مقدمه‌ای برای مذاکرات لبنان و اسرائیل با هدف انعقاد قرارداد سازش میان آنهاست.

این مقام آمریکایی گفت که اکنون هدف ما محدود به آغاز مذاکرات دیپلماتیک برای رفع مشکلات اساسی از جمله آزادی اسرای لبنانی، تصمیم گیری در مورد سرنوشت 5 نقطه در جنوب لبنان که اسرائیل در آنجا مانده و ترسیم مرزهای زمینی است. باید اشاره کنیم که اورتاگس در صحبت‌های خود مدام به لزوم کار گروه‌های «دیپلماتیک» اشاره می‌کرد.

مشخصا هیچکس در لبنان منتظر توضیح منظور اورتاگس نیست؛ زیرا باید اشاره کنیم که کار کمیته ناظر بر اجرای قطعنامه 1701 شامل تضمین پایان کامل جنگ و از بین بردن آثار اشغالگری از جمله عقب نشینی اسرائیل از کلیه اراضی لبنان و آزادی اسرای لبنانی است. علاوه بر آن، این کمیته وظیفه رسیدگی به 15 نقطه در خاک لبنان که از سال‌ها قبل تحت اشغال صهیونیست‌ها مانده را دارد و بنابراین نیازی به تشکیل تیم کاری دیپلماتیک جدید نیست.

توطئه عادی‌سازی و هشدار بزرگ برای مقامات لبنانی

اما کاملاً به نظر می‌رسد که آمریکا برای آغاز مذاکرات صلح میان رژیم صهیونیستی با لبنان و سوریه عجله دارد؛ یعنی همان چیزی که «استیون ویتکاف» فرستاده دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا به منطقه درباره آن صحبت کرده و اخیراً با ابراز خوشبینی درباره امکان پیوستن عربستان به توافق‌های سازش با اسرائیل گفت که تحولات سیاسی در منطقه ممکن است شامل لبنان و سوریه هم بشود و لبنان به زودی به سمت توافق‌های سازش با اسرائیل حرکت کند؛ همانطور که سوریه نیز در این مسیر قرار دارد.

در این شرایط به نظر می‌رسد لازم است که به سیاستمداران لبنانی حقایقی را یادآوری کنیم؛ مانند اینکه نامزدهای ریاست جمهوری در لبنان همگی توسط دولت فعلی آمریکا به ریاست ترامپ آزمایش شده بودند و چهار تن از این نامزدها بعد از شنیدن سوالات مستقیم درباره نظر آنها در خصوص پروژه عادی‌سازی با اسرائیل و همچنین موضعشان درباره حزب الله و سلاح آن، از عرصه رقابت ریاست جمهوری کنار رفتند.

در اینجا جوزف عون، که موفق شد جایگاه ریاست جمهوری را به دست بیاورد تمایلی به صحبت درباره این موضوع (عادی‌سازی با اسرائیل و نظر او در مورد حزب الله و سلاح آن) ندارد و نواف سلام، نخست وزیر لبنان هم تماس آمریکایی‌ها با وی در این زمینه را تکذیب می‌کند. اما لیزا جانسون، سفیر پیشین آمریکا در بیروت تحرکاتی در این زمینه انجام داده و بحث نظرخواهی از مقامات لبنانی درباره عادی‌سازی با اسرائیل را از مرحله اشاره، به مرحله صحبت مستقیم منتقل کرده است.

لیزا جانسون به سه مقام بارز دولتی لبنان و دو دستیار مقام ارشد این کشور اطلاع داد که لبنان باید برای مرحله بعدی آماده شود؛ جایی که مذاکرات به شکل سیاسی و متمرکز بر راهکارهای حل جامع و دائم مشکل با اسرائیل خواهد بود.

طبق آنچه که منابع آگاه از این روند گزارش می‌دهند، دیپلمات مذکور آمریکایی مشتاق بود به مقامات لبنانی بفهماند که اطلاعات مربوط به این کشور نشان می‌دهد «حزب الله در وضعیت دشواری قرار دارد و دارای نفوذ سابق نیست و هیچکس بهانه‌ای ندارد که بگوید از حزب‌الله می‌ترسد». او همچنین ادعا کرد که «حزب الله امور خود را به سختی مدیریت می‌کند و قادر به بازسازی هیچ منطقه‌ای در لبنان نیست و بنابراین دولت لبنان باید خودش به سمت بازسازی حرکت کند و اجازه انجام این ماموریت را به حزب الله ندهد».

اما با پیشرفت بیشتر امور به سمت تحقیقات عملی، فرمول اولیه پیشنهادی ایالات متحده این است که یک سری اصلاحات عملیاتی در چارچوب نظارت بر اجرای قطعنامه 1701 ارائه کند که این اصلاحات مستلزم محدود کردن کار کمیته نظامی کنونی به تخلفات میدانی است. در اینجا لازم به ذکر است که رئیس آمریکاییِ کمیته ناظر بر اجرای آتش بس و قطعنامه 1701 در کنار فرانسه، تجاوزات رژیم صهیونیستی به لبنان و نقض توافق آتش بس را پاسخ به اقدامات حزب الله برای نقض این توافق می‌دانند!

این در حالی است که با گذشت چند ماه از انعقاد توافق آتش بس میان لبنان و رژیم صهیونیستی، حزب الله هیچ اقدامی برای نقض این توافق انجام نداده و حتی با هدف بهانه ندادن به دست دشمن و احزاب داخلی وابسته به آمریکا، در برابر تجاوزات اشغالگران خویشتن‌داری کرده تا شاید دولت لبنان اقدامی برای دفاع از حاکمیت کشور انجام دهد؛ اتفاقی که تاکنون نیفتاده است.

اما منظور آمریکا و متحدان او از تخلفات حزب الله این است که آنها معتقدند حزب الله باید سلاح و نقشه‌ها و مختصات تاسیسات نظامی و غیرنظامی خود را تحویل می‌داد و از هرگونه فعالیت اعضای خود در جنوب لبنان جلوگیری می‌کرد، اما به این موضوع پایبند نبوده است و ارتش لبنان هم نمی‌خواهد این ماموریت را انجام دهد. بنابراین دلیل کافی برای حملات اسرائیل به لبنان وجود دارد!

دام بزرگ آمریکا برای کشاندن بیروت به باتلاق سازش با دشمن

بر همین اساس ایالات متحده با محدود کردن کار کمیته ناظر بر اجرای آتش بس و قطعنامه 1701 به رسیدگی به تخلفات میدانی خودش را راحت کرده و در عین حال مجوز ادامه تجاوزات و اشغالگری‌های رژیم صهیونیستی در خاک لبنان را هم صادر کرد. در واقع اگر واشنگتن احساس می‌کرد دولت لبنان یک دولت قدرتمند است که دیکته‌های خارجی را رد می‌کند، هرگز این تحرکات را انجام نمی‌داد. بنابراین مسئولیت مستقیم این اتفاقات بر گردن رئیس جمهور، نخست وزیر و همچنین فرماندهی ارتش لبنان است.

چینش سیاسی‌ کنونی لبنان کار را برای اجرای پروژه آمریکا راحت‌تر کرد. آمریکا می‌گوید که باید گروه‌های کاری دیپلماتیک برای از سرگیری مذاکرات در مورد آنچه که قرار بود کمیته ناظر بر اجرای آتش بس و قطعنامه 1701 انجام دهد، تشکیل شود؛ یعنی مذاکرات در مورد آزادی اسرا، تضمین خروج کامل اسرائیل از خاک لبنان و ایجاد نقاط مرزی زمینی میان لبنان و فلسطین اشغالی. اما تعریفی که آمریکا برای این تیم‌ها ارائه داده، یعنی دیپلماتیک بودن، به معنای فنی و نظامی نبودن آنهاست.

به عبارت دیگر، آمریکا می‌خواهد دیپلمات‌ها و سیاستمدارانی از لبنان را برای شرکت در جلسات مستقیم با مسئولان اسرائیلی و در حضور نمایندگان آمریکا و فرانسه ترغیب کند. در واقع واشنگتن پیشاپیش می‌گوید که لبنان و اسرائیل باید با هم مذاکره کنند؛ به این صورت که اسرائیل در ازای تحقق شروط لبنان خواسته‌هایی را از این کشور دارد و لبنان هم در ازای تحقق خواسته‌های اسرائیل، شروطی را مطرح خواهد کرد. اما نکته مسلم این است که در هر دو حالت، لبنان در دامی بزرگ گرفتار می‌شود.

 

حقایقی که باید به مقامات لبنانی یادآوری شود

قبل از اینکه فردا کسی بیاید و از ما بخواهد که سکوت کنیم و اجازه دهیم اصطلاحا با «دیپلماسی» به مشکلات لبنان رسیدگی شود، باید چند نکته را روشن کنیم:

– اول اینکه هیچ دلیلی ندارد لبنان این فرمول آمریکایی- صهیونیستی را بپذیرد.

– دوم اینکه آزادی اسرای لبنانی یک مسئله بدیهی است که در توافق آتش بس هم ذکر شده بود؛ ضمن اینکه لبنان هیچ اسیر صهیونیستی ندارد که بخواهد تحویل بدهد و بنابراین بحث تبادل اسرا مطرح نیست، بلکه این دشمن صهیونیستی بود که شهروندان لبنانی را از روستاهایشان در جنوب ربوده است.

– نقاطی که ارتش اشغالگر همچنان در آن مانده، اراضی لبنانی است که به زور اشغال شده و هیچگونه ملاحظات امنیتی و نظامی که ادامه اشغال آنها را توجیه کند وجود ندارد و بنابراین جایی برای مذاکره در این زمینه و یا دادن امتیاز به طرف صهیونیستی برای خروج از خاک لبنان نیست.

– هرگونه صحبت درباره ترسیم مرزهای زمینی هیچگونه مبنای قانونی ندارد. سازمان ملل بر حق لبنان در نقاط اشغال شده خاک خود توسط دشمن صهیونیستی از سال 2000 تاکید می‌کند و بنابراین سازمان ملل، کمیته ناظر بر اجرای آتش بس و قطعنامه 1701 و حتی خود آمریکا باید بدون هیچ قید و شرطی از رژیم صهیونیستی تعهد بگیرند که به حق لبنان احترام گذاشته و این نقاط را تخلیه کند.

– باز کردن باب مذاکرات در مورد این مسائل صرفاً به آن معناست که افرادی در لبنان روی کار آمدند که اساساً تاریخ نمی‌خوانند و از خطرات چنین گامی آگاه نیستند. مقامات لبنانی امروز باید بدانند که مسئولیت هر آنچه که در چارچوب عادی سازی با دشمن صهیونیستی باشد بر عهده آنهاست و عواقبی فاجعه بار خواهد داشت؛ زیرا رژیم صهیونیستی از لبنان می‌خواهد که مقاومت را خلع سلاح کند و این کشور را به جنگ داخلی بکشاند و سپس هیچ قدرتی برای دفاع از لبنان وجود نداشته باشد.

در اینجا باید به کسانی که نیاز به یادآوری دارند، یادآوری کنیم که خود جوزف عون، رئیس جمهور لبنان بعد از جنگ به آمریکایی‌ها گفت، نباید انتظار داشته باشند کاری را که آمریکا و اسرائیل نتوانستند علیه حزب الله انجام دهند، او انجام دهد.

تحولات سوریه و درس عبرت برای لبنان

یکی از مشکلات اصلی در لبنان این است که به نظر می‌رسد تصمیم گیرندگان این کشور، جدیت و خطرناک بودن آنچه که امروز در سوریه اتفاق می‌افتد را درک نمی‌کند و تحت تاثیر تبلیغات غربی- عربی بعد از سقوط دولت بشار اسد قرار گرفته‌اند. مقامات لبنانی ممکن است اخیراً متوجه شده باشند که دولت انتقالی جدید سوریه به رهبری ابومحمد الجولانی (احمد الشرع) برای تثبیت قدرت، تنها به سیاست خونریزی و آتش متکی است و اتفاقاتی که امروز در مناطق ساحل سوریه رخ می‌دهد، این امر را ثابت می‌کند.

همچنین جوزف عون و نواف سلام بهتر است که ملاقاتی با آقای ولید جنبلاط، رئیس سابق حزب سوسیالیست ترقی‌خواه و از رهبران ارشد جامعه دروزی لبنان داشته باشند و از او درباره تهدیدهای مستقیمی که از دشمن دریافت می‌کند بپرسند؛ تهدیداتی که صرفاً به خاطر مخالفت او با عادی‌سازی دروزی‌های سوریه و لبنان با صهیونیست ها و آگاه کردن افکار عمومی از توطئه خطرناک رژیم صهیونیستی علیه جامعه دروزی، ضد او مطرح می‌شود.

ولید جنبلاط بعد از آگاهی از فتنه صهیونیست‌ها علیه جامعه دروزی در سوریه که ابعاد آن به کل منطقه گسترش پیدا خواهد کرد، بی وقفه در تلاش برای ایجاد یک اتحاد میان دروزی‌های لبنان به ویژه در مناطق حاصبیا و جنوب بوده و خواهان تعامل با دروزی‌های سوریه در قنیطره، سویدا و ارتفاعات جولان اشغالی است.

انتهای پیام/

ممکن است شما دوست داشته باشید
پیام بگذارید