گروه بینالملل خبرگزاری صابرین نیوز ـ بیست و هشتمین شماره از پادکست «در عمق» که به بررسی مهمترین روندها، تحولات و همچنین شخصیتها در غرب آسیا میپردازد، روز یکشنبه 5 اسفند ماه 1403 ضبط شده و منتشر شد. در این شماره «علیرضا مجیدی»، پیشینه زندگی سید حسن نصرالله را بررسی می کند.
شخصیت هر رهبر بزرگ سیاسی، نظامی و جهادی، پیش از رسیدن به مرحله رهبری، در طول زمان شکل میگیرد. عملکرد این رهبران در دوره رهبری، بازتابی از شخصیتی است که در طول زمان تکوین یافته است. به همین جهت، بررسی دوران شکلگیری شخصیت رهبران سیاسی جهان، امری مهم تلقی میشود. بخش مهمی از تکوین شخصیت، به دورههای آغازین فعالیت حرفهای و جدی این افراد بازمیگردد. برای مثال، در مورد یک رهبر سیاسی، بررسی میشود که فعالیت حزبی خود را از چه دورهای آغاز کرده و در آن زمان چه نگرشهایی داشته است. این قاعده در مورد رهبران جهادی نیز صادق است.
در مورد جناب سید حسن نصرالله نیز، دو فراز مهم در مراحل شکلگیری شخصیت ایشان وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد:
- جنبش امل
- انقلاب اسلامی ایران
در این پرسش، اشارهای کوتاه به هر دو موضوع خواهیم داشت.
جنبش امل
در اپیزود شماره 28، به پرسش سوم، یعنی ماجرای نحوه آشنایی سید حسن نصرالله با سید عباس موسوی پرداختیم. سید حسن نصرالله تحت حمایت و پوشش سید عباس موسوی قرار گرفت، تا جایی که شغل ایشان، رسیدگی به امور سید عباس موسوی بود. در سال 1978، هنگامی که نظام بعث حاکم بر عراق، طلاب لبنانی را اخراج کرد، این طلاب به لبنان بازگشتند. سید حسن نصرالله در این مقطع به بیروت بازنگشت، در حالی که خانوادهاش در شهر بیروت زندگی میکردند و خود ایشان نیز متولد و بزرگشده بیروت بود. بلکه همراه جناب سید عباس موسوی به منطقه “نبی شیت” آمد.
سید عباس موسوی از خانوادهای بزرگ و از اعیان شیعه در منطقه نبی شیت در اطراف شهر بعلبک بود. ایشان پس از بازگشت، در بعلبک مستقر شد، اما خانواده و زندگی اصلیاش در منطقه نبی شیت بود و جناب سید حسن نصرالله را نیز با خود به این منطقه برد.
در آن سالها، جنبش امل به رهبری امام موسی صدر، جنبشی مؤثر بود. امام موسی صدر در سفر لیبی ربوده شد و دولت لیبی نیز مسئولیت ربودن ایشان را نمیپذیرفت. در آن زمان گفته میشد که ایشان «مغیب» هستند، یعنی سرنوشت و محل زندگی ایشان نامعلوم بود.
غیبت و ناپدید شدن امام موسی صدر (یا به تعبیر دقیقتر، ربوده شدن ایشان)، شوک بزرگی به جنبش امل وارد کرد. فراگیرترین تشکیلات شیعه، رهبر و مؤسس خود را به ناگاه از دست داد، آن هم در شرایطی که سرنوشت ایشان نامعلوم بود و مشخص نبود که آیا بازمیگردد یا خیر؟طبیعتاً تشکیلات دچار شوک بزرگی شد. در این وضعیت، حتی رئیس یا رهبر جدیدی انتخاب نشد، بلکه نبیه بری، به عنوان معاون یا جانشین رهبر، به صورت موقت وظایف رهبری را بر عهده گرفت.
در چنین بستری بود که طلاب لبنانی از نجف اخراج شدند و به لبنان بازگشتند. طلاب لبنانی نجف، شبکهای منسجم داشتند که تحت رهبری، هدایت و پشتیبانی جناب سید عباس موسوی بودند. سید عباس موسوی نیز از خانوادهای برجسته و اعیان بود و شبکهای از طلاب نجفی همراه با ایشان به لبنان آمده بودند. طبیعتاً ایشان در تشکیلات جنبش امل، جایگاه ویژهای پیدا کردند و در ادامه، عملاً به رهبری شاخه بعلبک جنبش امل رسیدند.
در چنین بستری، سید حسن نصرالله توسط سید عباس موسوی به کار گرفته شد، تا جایی که به شورای مرکزی شاخه بعلبک جنبش امل راه یافت. این، اولین فعالیت تشکیلاتی، سیاسی و جدی میدانی جناب سید حسن نصرالله بود که به این مقطع (سال 1978) در بعلبک و در جنبش امل بازمیگردد. بنابراین، جنبش امل در آن سالها نقش مهمی در تکوین شخصیت سید حسن نصرالله ایفا کرد.
انقلاب اسلامی ایران
انقلاب اسلامی ایران در ابتدای سال 1979 به پیروزی رسید، یعنی چند ماه پس از بازگشت سید حسن نصرالله به لبنان. سید حسن نصرالله به سفارش علامه فضلالله، قصد داشت تحصیلات علوم دینی را دنبال کند و به همین دلیل به نجف رفته بود. حکومت بعثی عراق، طلاب لبنانی را اخراج کرده بود و ایشان دیگر نمیتوانست در نجف بماند. در آن فضا، به ایشان پیشنهاد شد که برای ادامه تحصیل به قم برود، چرا که هم انقلاب اسلامی ایران پیروز شده بود و نظام جمهوری اسلامی تأسیس شده بود و ایشان میتوانست با حضور در قم، فضای تأسیس جمهوری اسلامی را از نزدیک مشاهده کند و تحولات آن را بهتر درک کند، و هم میتوانست تحصیلات خود را در حوزه علمیه قم ادامه دهد.
در چنین بستری بود که با حمایت شخص سید عباس موسوی، جناب سید حسن نصرالله به قم آمد. جناب سید عباس موسوی به جناب سید محمدحسین فضلالله (که در پرسش بعدی بیشتر با ایشان آشنا میشویم) نامهای نوشتند و سید حسن نصرالله را معرفی کردند. سید حسن نصرالله به تهران و سپس به قم رفت و به این ترتیب، فضای تأسیس جمهوری اسلامی را از نزدیک دنبال کرد.
انتهای پیام/