گروه سیاسی خبرگزاری صابرین نیوز– محمدعلی سافلی:سال 98 ویدئویی از احمد منتظری فرزند آیت الله منتظری (قائم مقام رهبری در دهه شصت) منتشر شد که در آن به فایلی صوتی اشاره میکند که دومین دیدار پدرش با اعضای هیئت بررسیکننده وضعیت منافقین در زندان ها در دی ماه سال 67 است ولی مدعی شده اجازه انتشار آن را ندارد.
احمد منتظری یک بار در تابستان سال 95 با انتشار اولین فایل صوتی دیدار پدرش با آقایان پورمحمدی، اشراقی، نیری و رئیسی _که مسئول بررسی وضعیت زندانیان وابسته به منافقین بودند_، موجب شد تا وابستگان به این گروهک در خارج کشور به مظلومنمایی درباره اعدام منافقین در سال 67 بپردازند.
اکنون بعد از گذشت قریب 6 سال از ادعای احمد منتظری، وی فایل دوم را از قم به لندن رسانده تا بی بی سی آن را منتشر کند.
ارتباط قدیمی بیت آیتالله منتظری و بی بی سی از دهه شصت شروع شد؛ زمانی که یک بار نامه خصوصی منتظری به امام از رادیو بی بی سی سر درآورد و بعد از این اتفاق که موجب حیرت خود آیت الله منتظری هم شده بود و امام به ایشان تذکر داد که (منافقین) در خانه شما لانه کرده اند.
همچنین بعد از درگذشت آقای منتظری در سال 88، بلافاصله مستندی منتشرنشده از او در این شبکه پخش شد.
فروردین ماه سال جدید و بعد از گذشت 36 سال از عزل قائم مقامی رهبری در فروردین 68، ارتباط دیگری بین بی بی سی و بیت وی برقرار شده و احمد منتظری اقدام به انتشار فایل دوم دیدار با مسئولان بررسی وضعیت زندانی ها کرده است.
برای بررسی این نکته که چرا وی این زمان را برای انتشار فایل جدید انتخاب کرده چندان دشوار نیست؛ در یک سال گذشته چندتن از شاهدان اتفاقات آن روزها رخت از جهان بر بستند؛ 30 اردیبهشت ماه سال گذشته آیت الله رئیسی به شهادت رسید؛ 29 دی ماه علی رازینی و قاضی مقیسه در محل دیوان عالی کشور ترور شدند و چند روز قبل نیز حجت الاسلام علی نیری درگذشت. با انتشار خبر درگذشت هرکدام، بلندگوهای منافقین ماجرای اعدام های 67 را بازگو می کردند پس در غیاب شهود شاید زمان خوبی بود که ارتباط کهنه مثلت بیت منتظری، منافقین و بی بی سی برقرار شود و بار دیگر به بهانه یک فایل صوتی، منافقین به مظلوم نمایی بپردازند.
بررسی فایل صوتی دوم چندان محتوای پرباری ندارد و همان تکرار مکررات فایل اول است اما با بررسی آن چند گزاره در ذهن علاقه مندان به تاریخ آن دوره در آشنایی با جهان پیرامونی آیت الله منتظری تثبیت می شود که به آن می پردازیم.
در واقع انتشار چنین فایل هایی که تازگی هم ندارد نه تنها کمکی به بیت آقای منتظری نمی کند، بلکه موجب می شود تا با نگاهی موشکافانه نقاط ضعف آن شخصیت بر همه آشکارتر شود.
* اصرار بر بیگناهی مهدی هاشمی
این فایل صوتی به دلیل کیفیت پائین و همچنین بریده صحبت کردنهای آقای منتظری و مباحثه افراد در آن، چندان قابل مفهوم نیست اما از شخصیتهایی که نام برده میشود میتوان موضوع بحث را تشخیص داد.
آیتالله منتظری از امید نجف آبادی و همچنین اشخاصی به اسامی حشمت و کازرونی نام می برد. اولی از نزدیکان مهدی هاشمی بود که گویا اسناد ماجرای مک فارلین را به وی داده بود و دیگری جزو افرادی بود که از سوی باند مهدی هاشمی به قتل رسید و کازرونی نیز سال 58 به دست فرقان ترور شده بود.
آیتالله منتظری در این فایل که البته به دلیل مجادله بین افراد، نامفهوم است، بنظر میرسد نسبت به اعدام امید نجفآبادی معترض است، پیگیر پرونده ترور کارزونی است و میگوید “چرا پرونده حشمت را رسیدگی کردید اما کارزونی را نه؛ چون حشمت آدم فاسدی بود اما کارزونی متدین بود!”
در واقع آیتالله منتظری رسیدگی به پرونده عباسقلی حشمت و دو فرزندش که از سوی مهدی هاشمی به قتل رسیدند و شاید انسانهای متدینی نبودند را کم اهمیت جلوه میدهد.
مهدی هاشمی به دلیل نقش داشتن در قتل آیتالله شمس آبادی پیش از انقلاب دستگیر شده بود اما بعد از انقلاب با وساطت و نفوذ آیتالله منتظری به ریاست سازمان نهضتهای آزادیبخش سپاه رسید؛ مدتی بعد به دلیل رویکرد و عمل سیدمهدی هاشمی که در حال ضربه وارد کردن به دولت و حکومت جمهوری اسلامی و سیاست خارجه کشور بود، در اردیبهشت سال 61 با اصلاح اساسنامه سپاه، واحد نهضتهای آزادیبخش منحل شد.
دستگیری مهدی هاشمی و کشف مقادیر زیادی اسلحه و مواد منفجره در خانههای تیمی متعلق به نیروهای وی و همچنین افشای قتلهای این گروه در گذشته، موجب شد تا مرحوم منتظری در معرض امتحانی دشوار قرار بگیرد اما وی علیرغم توصیههای مکرر مسئولان و امام خمینی(ره) باز هم در دفاع از مهدی هاشمی دست برنداشت و علاوه بر این، نسبت به دفاع مقدس و برخی رخدادهای انقلاب مواضعی کاملاً متعارض با امام و در راستای ضدانقلاب اتخاذ میکرد.
اعدام مهدی هاشمی در مهرماه 66 و دفاع منتظری از وی تا آخرین لحظه موجب شد تا قائم مقام وقت رهبری در این یک سال و نیم باقی مانده تا زمان عزل خود، به شکلی رادیکال نسبت به انقلاب و دفاع مقدس موضع گیری اتخاذ کند!
* چهار دهه عناد با حاج احمد
«من به احمدآقا گفتم، گفتم همه گناهان رو گردن تو و اطلاعات میدونم. گفتم آقای خمینی اونجا نشسته، شما میرید جو درست میکنید اینجور درست نیست … من همه را تقصیر اطلاعات و احمد آقا میدونم. گفتم تو خودت به من گفتی که این منافقین 10 هزار تا از اون اعلامیهخوانش تا همه رو باید اعدام کرد، برای همین خودت کردی، … هرچی شما بگی …!»
یکی دیگر از محورهای مشخص در این فایل صوتی که در فایل قبلی نیز به چشم میآمد، اظهاراتی بود که آقای منتظری علیه مرحوم حاج احمد خمینی بیان میدارد؛ ریشه این اختلاف تاریخی که تا امروز هم ادامه دارد را باید در نقش مرحوم حاج احمد در مقابله با خط نفوذ در نزدیکان منتظری جستجو کرد.
بعد از عزل آیتالله منتظری از قائم مقامی رهبری، حاج احمد کتابی تحت عنوان رنجنامه نوشت که خطاب به آیتالله منتظری درباره علل عزل وی از قائم مقامی رهبری بوده است.
نوشتن این کتاب در آن زمان و انتشار وسیع آن موجب خشم بیت منتظری شد تا جایی که آیتالله منتظری در کتاب خاطرات (جلد اول، ص690) مینویسد : “پس از جریان نامه 68/1/6 و 68/1/8، آقای حاج احمد آقا نامه مفصلی مشتمل بر دروغها و اتهامات به نام “رنجنامه ” خطاب به اینجانب نوشت و در سطح وسیع هم مستقلا چاپ و منتشر کردند و روزنامهها هم آن را مفصلا منتشر نمودند.”
انتشار رنجنامه بر حجم کینههای بیت منتظری بر حاج احمد افزود و فوت وی در سال 73 بهانه خوبی شد تا در غیاب ایشان انواع تهمتها و دروغها را به وی منتسب کنند.
در این فایل صوتی منتظری متعرض میشود که چرا اولاً محتوای گفتگوی اول را به احمد آقا گفته اند و در ثانی نشان میدهد وی در ماجرای دستگیری مهدی هاشمی و محاکمه او که از سمت وزارت اطلاعات پیگیری میشد، از این دستگاه اطلاعاتی کینه دارد.
وی تاحد زیادی احمد آقا را مقصر در پرونده مهدی هاشمی میدید و گمان میکرد میخواهد با عزل او، راه را برای رهبری خود هموار کند بخصوص که در جایی از همین فایل میگوید: “مردم گفتند ولایت فقیه. نگفتند ولایت احمدآقا» و ادامه میدهد که «تو [احمد خمینی] رو کسی قبول ندارد.”
تنها چندماه زمان کافی بود که ببیند نه تنها حاج احمد دعوی رهبری نداشت بلکه در همان جلسه تاریخی خبرگان بعد از وفات امام، نقل خاطره حاج احمد از امام راحل درباره آیت الله خامنه ای کمک فراوانی کرد تا گزینهای به رهبری برسد که از قضاء در آن زمان مورد وثوق آقای منتظری بود؛ هرچند بعدتر نسبت به شخص آیت الله خامنهای نیز مواضعی کینه توزانه اتخاذ کرد.
* تحت تأثیر رسانه های بیگانه!
“نمیدونم رادیوهای خارج را گوش میدی؟ که ببینی در این مدت چقدر جو علیه ما درست کردند و تو دنیا ما رو محکوم کردند.” این اظهارات منتظری خطاب به افرادی است که با وی دیدار کردند.
مرجع اخبار برای بیت منتظری و شخص وی رادیوهای بیگانه بود! اینکه رسانههای معاند سعی در سیاهنمایی از وضعیت ایران دارند، یک امر مسبوق به سابقه است اما متأسفانه وی از درک این مسئله تاحدزیادی ناتوان بوده و تحت تأثیر این رسانهها ماجرای اعدام منافقین را مایه آبروریزی میبیند.
امام خمینی(ره) در نامه مورخه 6 فروردین 68 که منجر به عزل منتظری از قائم مقامی رهبری شد، در همین رابطه چنین نوشت: “به قدری مطالبی که می گفتید دیکته شدۀ منافقین بود که من فایده ای برای جواب به آنها نمی دیدم. مثلاً در همین دفاعیۀ شما از منافقین تعداد بسیار معدودی که در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم به اعدام شده بودند را منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و می بینید که چه خدمت ارزنده ای به استکبار کرده اید.”
مرحوم منتظری جزو تئویسینهای ولایت فقیه بود؛ کتاب «دراسات فی ولایة الفقیه و فقه الدولة الاسلامیه» در چهار جلد یکی از مهمترین کتابهای اوست اما در ماههای آخر منتهی به عزل خود، ناگهان ولایت فقیه را چندش آور دانسته و در این فایل صوتی می گوید: “ولایت فقیه اصلاً پیش مردم چندشآور شده، مردم از اینها ذله شدهاند.”
واقع امر این است که آیتالله منتظری در همان ماههای منتهی به عزل و تا زمان وفات خود، دچار یک دگردیسی افراطی و تناقض با گذشته خویش شد. فقیهی که زمانی معتقد بود رئیس جمهور، نه تنها در طرز تفکر بلکه حتی در «سلیقه» سیاسی نیز تابع و مسانخ با رهبر و بلکه منصوب رهبر باشد، بعدها دایره اختیارات ولی فقیه را محدود و در حد نظارت دانست. او که معتقد به برخورد با منافقین به شدیدترین شکل بود ناگهان به وکیل مدافع آنها در نظام تبدیل شد.
سخنرانی او در دهمین سالگرد پیروزی انقلاب در بهمن 67 علیه جنگ تحمیلی موجب شد تا امام راحل در پیامی در سوم اسفند 67 نسبت به اینگونه اظهارات عذرخواهی کرده و چنین بنویسد: “من در اینجا از مادران و پدران و خواهران و برادران و همسران و فرزندان شهدا و جانبازان به خاطر تحلیلهای غلط این روزها رسماً معذرت میخواهم و از خداوند میخواهم مرا در کنار شهدای جنگ تحمیلی بپذیرد.
ما در جنگ برای یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم. راستی مگر فراموش کردهایم که ما برای ادای تکلیف جنگیدهایم و نتیجه فرع آن بوده است.
ملت ما تا آن روز که احساس کرد که توان و تکلیف جنگ دارد به وظیفۀ خود عمل نمود. و خوشا به حال آنان که تا لحظۀ آخر هم تردید ننمودند، آن ساعتی هم که مصلحت بقای انقلاب را در قبول قطعنامه دید و گردن نهاد، باز به وظیفۀ خود عمل کرده است، آیا از اینکه به وظیفۀ خود عمل کرده است نگران باشد؟
نباید برای رضایت چند لیبرال خودفروخته در اظهارنظرها و ابراز عقیدهها بهگونهای غلط عمل کنیم که حزبالله عزیز احساس کند جمهوری اسلامی دارد از مواضع اصولیاش عدول می کند.“
انتهای پیام/