گروه سیاسی خبرگزاری صابرین نیوز– حمید هوشنگی کارشناس سیاسی و عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) در یادداشتی به شرح زیر به مسئلهی ادعای آمریکا برای درخواست مذاکره پرداخته است:
رویکار آمدن دولت جدید در ایران و همچنین دولت جدید آمریکا در یک بازهی زمانی کوتاه رخ داد و مسئلهی حل و فصل مسائل از طریق مذاکره در دو کشور مطرح شد. از اولین اقداماتی که ترامپ در حوزه مذاکره با ایران مطرح کرد، ارائهی مطلبی بود که ایران در صورت مذاکره باید مواردی را بپذیرد.
ایران با اصل مذاکره مشکلی ندارد کمااینکه در فواصل مختلف زمانی در سالهای پیشین به مذاکره پرداخته و نمونهی آن مسئله برجام است و یا دولت سیزدهم که با وجود اینکه آمریکا از برجام خارج شده بود، مسئله احیای برجام و بهنوعی بهرهمندی از برجام را دنبال کرد.
مسئلهی جدیدی که با رویکار آمدن دولت آمریکا مطرح شد این بود که شاهد شکلگیری وضعیت جدیدی از روند مذاکرات هستیم. مذاکرات در عرف بینالملل معنایی دارد که طرفین بدون تعیین خط و خطوطِ از قبل تعیینشده وارد مذاکره میشوند اما اینکه دولت آمریکا آنچه مد نظر داشت را بهعنوان ثمرهی مذاکره بیان میکند به این معناست که ایران باید این دیکته را بنویسد، بپذیرد و اجرا کند.
مقام معظم رهبری در اینباره فرمودند که آمریکا از مذاکره بهدنبال حل مسئله نیست. اگر قرار است مسئله حل شود، مسئله دو طرف دارد و بخشی از آن ما و بخش دیگر آمریکاست. دولت جدید آمریکا با رویکردی که برای مذاکرات پیش گرفته دنبال این است که در عرصه بینالملل خود را برای افکار عمومی بینالملل بهعنوان کشوری اهل مذاکره و از طرف دیگر، ایران را بهعنوان کشوری که حاضر به مذاکره نیست، جلوه دهد و بگوید تحریمها هم مشروع است چون ایران اهل مذاکره نیست.
باید بدانیم آنچه ترامپ اعلام کرده، مذاکره نیست و حتی به طرح مسائلی فراتر از هستهای پرداخته و موارد دوگانهای طرح کرده است؛ او گفته یا مذاکره میکنید یا باید منتظر برخورد نظامی باشید، این ابزار تحکم است و نه ابزاری برای حل مسئله.
این رویکرد برای عرصه بینالملل بسیار خطرناک است چون القا میشود هر که قدرت بیشتری داشته باشد، میتواند تحکم کند البته تاکنون چنین فضایی در جهان وجود داشته ولی نه در این سطح از وضوح.
همگان بدانند ایران هیچگاه مذاکرات را ترک نکرد و این ترامپ بود که میز مذاکره را با خروج از برجام ترک کرد. ما در مذاکرات بودیم و در دولت قبل این روند ادامه پیدا کرد ولی آمریکا میخواهد وارد این میز شود و تحکم کند.
اگر ایران این نوع مذاکره را بپذیرد چند اتفاق خواهد افتاد؛ اول اینکه طبق متنی که ترامپ در ابتدا منتشر کرده، این مذاکرات محدود به مسائل هستهای نخواهد بود. به یاد داشته باشیم مقامات آمریکایی سالهای قبل مطرح کردند که ما تقریباً مطمئنیم ایران بهدنبال سلاح هستهای نیست، اگر این وجود دارد پس چرا مسئله را تکرار میکنند؟ مشخص است که یک بهانه است. این مذاکره محدود به مسئله هستهای نخواهد شد و سایر موضوعات را دنبال خواهند کرد.
ترامپ به تعبیر خود بهدنبال صلح است و میخواهد ایران را مدیریت کند و با اینکار، میکوشد جریان مقاومت که بهعنوان تنها جریان ایستاده در برابر مطالبات و خواستههای زیادهخواهانه آمریکا و غرب در منطقه غرب آسیاست را بهنوعی مدیریت کند.
آمریکا بهدنبال فراتر از مسئله هستهای خواهد بود و اگر همه این موارد را نیز بپذیریم، معلوم نیست مذاکرات باز به نتیجه هم برسد یعنی آمریکا از این ماجرا راضی بشود. آمریکا در واقع میخواهد ماهیت جمهوری اسلامی ایران را تغییر دهد؛ اینکه گفته میشود آمریکا دنبال براندازی نیست، توضیح دارد. براندازی دارای انواع و اقسام است؛ براندازی یک زمان با مداخله خارجی و با حضور اپوزیسیون و یا در قالب کودتا، انقلاب و شورش رخ میدهد و اینکه زمانی یک نظام سیاسی بهواسطه فشارهایی که از عرصه بینالملل و همچنین از داخل دریافت میکند، از ارزشها، اهداف و برنامههای خود عدول میکند؛ این نوعی براندازی است.
بنابراین اگر بپذیریم وارد این روند مذاکرات بشویم نتیجهبخش نخواهد بود یعنی نمیتوان بهطور قطع گفت مثلاً تحریمها کاهش پیدا میکند یا ادعاهایی که مطرح میکنند به وقوع خواهد پیوست.
نکتهی بعدی اینکه اگر با این شروط وارد روند بشویم و منافعی هم ببریم، جمهوری اسلامی دچار قلب ماهیت شده است.
اگر وارد این روند بشویم، ایران هم از نظر آنها به یک کشور عادی و نرمال از نظر آنها تبدیل میشود. آنها میگویند ایران یک کشور غیرعادی است و نظم جهانی را برهم میزند؛ به تعبیر مقام معظم رهبری، مقاومت هزینه دارد ولی سازش هم هزینه دارد. امروزه جنگ اوکراین پیش روی ماست و میبینیم با وجود اینکه اوکراین همراهی حداکثری داشت و گوشت جلوی توپِ غرب برای جلوگیری از گسترش نفوذ روسیه در اروپا بود ولی امروز این وضعیت را دارد.
همچنین آمریکا برای اینکه ایران را پای میز مذاکره بیاورد از ابزار رعب و وحشت استفاده میکند تا در افکار عمومیِ داخلی به حکومت فشار بیارد تا کشور وارد مذاکره شود.
آمریکا میداند هر حمله نظامی به ایران در هر سطحی برای او هزینه خواهد داشت؛ البته برای ما نیز هزینه دارد ولی اینگونه نیست که منافع متعدد آمریکا در منطقه به خطر نیفتد و ضرر نکند.
آمریکا تلاش میکند نظم جهانی را به سمتی پیش ببرد که مسئلهی اثربخشی و معتبر بودن تهدید نظامی برای پیشبرد برنامههای خود را نزد افکار عمومی به اثبات برساند و بگوید با تهدید توانسته کاری پیش ببرد و تهدید از خود اعمال قدرت موثر است. به همین دلیل نیز ترامپ ارسال نامه به ایران را اعلام عمومی کرد تا بتواند از این طریق این پازل را تکمیل کند که در حال وارد کردن فشار به ایران هستیم.
در این عرصه باید بهدنبال تغییر محاسبات غربیها با روشهای مختلفی باشیم، باید به سمتی برویم تا حملهای به کشور رخ ندهد و غرب از این گزینه عبور کند و این پیروزی برای ما خواهد بود که گزینه نظامی معتبر نیست.
همچنین لازم است در داخل کشور حوزههای اقتصادی که میتواند در جامعه بحران اجتماعی ایجاد کند، مورد توجه جدی قرار بگیرد. دولت باید اعمال مدیریت، از این مرحله عبور کنه. راه مقابله با آمریکا که مقام معظم رهبری در سالهای گذشته بر آن تأکید داشتند، خدمت به مردم است. وقتی از نظر ساختار اجتماعی استحکام داشته باشیم و پیوند دولت-ملت قوی باشد، تهدیدهای غرب و آمریکا ثمربخش نخواهد بود.
انتهای پیام/